سپنتاسپنتا، تا این لحظه: 10 سال و 7 ماه و 13 روز سن داره

رویای پاک سپنتا

آخرين روزهاي سال 93

روزهاي پاياني سال 93 با گرد و غباري كه پشت سر خودش راه انداخته رسيدن به خط پايانش رو پر از هيجان شروع قدمهاي سبز بهار كرده ... قدمهاي پاياني اين اسب سركش چنان پر سرعت كه افسارش از دستت در ميره و هر چقدر هم كه سعي ميكني بهش برسي باز اون از تو جلوتر ... و شكوه اين اتفاق رو از روي چهره معصوم فرشته اي مثل تو ميشه نقاشي كرد خدا رو شكر و هزاران بار شكر تو كنار مايي غنچه باغچه خانه من از وقتي اومدي گذر عمر رو بيشتر حس ميكنم تماشاي بزرگ شدن غنچه اي كه يه روز انقدر كوچك بود كه  حتي مي ترسيدم نوازشش كنم كه مبادا گلبرگ هاي وجودش ترك برداره و حال كه با سپري شدن روزها و شبهاي اين گيتي گردون دونه دونه اين گلبرگها باز شد...
28 اسفند 1393

روزهاي زمستاني تو ...

آخرین ماه زمستان هم رسید و هنوز از برف خبری نیست، یه خورده هوا سرد شد و بارون خدا باریدن گرفت و خدا رو شکر انگار غیر از زمین آدمها بیشتر تشنه باران و برف هستند. موهاي فرفري سپنتا كوووو .....  قصه اين بود كه بعد از مدتي احساس كرديم دوباره موهات به كوتاه شدن احتياج داره پس شما رو سپرديم به دست آرايشگر و به طور رسمي براي اولين بار 10 اسفند ماه رفتي آرايشگاه و موهاتو كوتاه كردي حال بماند كه اونجا چه ها كه نكردي طوري كه خانم آرايشگر فقط قيچي زد و اصلا فرصت فكر كردن به مدل موي شما رو پيدا نكرد .. و اما بعدش كلي تغيير كردي به نظر من اصلا بد نشدي ولي بابا سعيد و دايي ها خيلي ناراحت شدن و مطمئن هستم بعد از چند روز نظرشون عوض ميشه. م...
15 اسفند 1393
1